وقتی بعد از سه سال منو با اسمم صدا زدی انگار واسه اولین بار شده باشم یکتا، یکتای تو . خودم رو از بیرون می‌دیدم که لُپ‌هام گل انداخته و چشم‌هام برق میزنه و یه شوقی دویده تو وجودم که آروم و قرار رو ازم گرفته. همیشه ادعا داشتم بلد واژه هام ولی تو با نگاهت با کلماتت با مدل دوست داشتنت، یه جوری منو زیر و زبر میکنی که لال ترین میشم. اصلا تو که باشی، یادت که باشه، خیالت که جا خوش کنه من هول‌ترین و دست و پا چلفتی‌ترین معشوقه عالم میشم. باش. انقدر باش، انقدر بگو، انقدر دوستم داشته باش و انقدر عاشق‌ترم شو که دیگه هول نکنم، بذار دوست داشتنت برام عادت بشه، بذار هی جا نخورم از خودم و اسمم که از زبون تو میاد. قول بده یار جان، قول بده عادتم بدی به خودت، به صدات، به وجودت، به حضورت، به دوست داشتن، به عاشقی . قول؟

[1]

عاشقی جرم قشنگی است، به انکار مکوش .!

کی برسد بهار تو تا بنماییش نما ..

تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری ...

وجود نازکت آزرده گزند مباد ...

تو ,انقدر ,دوست ,رو ,یه ,قول ,قول بده ,فروغ ماه ,شو که ,دوست داشتنت ,نکنم، بذار

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هبوط کرایه ماشین عروس مطالعات اجتماعی هشتم دبیرستان عصردانش سلامت جو آموزش ویکی سامانه جامع آموزش در کشور چمن مصنوعی چمنسار ته کلاف درگیری های ذهنی بنده گروه مهندسی آب چی فان